غزل نابی از سعدی
سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۴:۳۹ ب.ظ
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت |
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت |
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد | با پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت |
کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل | شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت |
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود | تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت |
دیدهام میجست و گفتندم نبینی روی دوست | خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت |
ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین مینمود | کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت |
سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق | اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت |
دریافت
عنوان: دوش دور از رویت ای جان،جانم از غم تاب داشت
حجم: 4.05 مگابایت
16:39:15