فرودگاه
کلمات نگاه ما را به دنیا می سازند و نگاه ما به زندگی کلمات را. ما در چهارچوب کلمات است که در دنیای درون و برون خود زندگی می کنیم و در واگویه هامان با خودمان هم مستمسک و دست آویزی جز کلمات نداریم. وقتی برای چیزی کلمه نداشته باشیم لاجرم آن چیز در دنیای خیال ما راه ندارد. مثلا عرب ها برای پوست نازک روی هسته خرما کلمه دارند و به آن "قطمیر" می گویند ولی تا حالا شما به این هستی به این وجود هرگز فکر کرده اید؟ می دونید در قرآن به این پوست نازک اشاره شده است؟ (سوره 35 آیه 13)
نوع نگرش ما به جهان و هستی هم در کلمات موثر هستند. مثلا ما در فارسی به محل فرود و فراز هواپیما ها می گوییم "فرودگاه" یعنی محل و یا زمان فرود. نگاه ما به پایین آمدن هواپیما هاست.هواپیما کجا می نشیند مساله بوده و نه صعود و پرواز.گویا پرواز را حین کلمه ساختن به خاطر نسپرده اند و مساله فرود آمدن بوده است.
معادل انگلیسی این کلمه در انگلیسی Airport و در فرانسه هم مشابه همین کلمه با تلفظ متفاوتی است. خوب این کلمه از Air و Port تشکیل شده که سر هم به معنی دروازه آسمان است. می ببینید چقدر این نگاه قشنگ و متعالی است؟
تفاوت ملت ها از همین کلمات سرچشمه می گیرند و در سایر ابعاد تسری پیدا می کنند. آدم هایی لازم بوده بین ما باشد که بپرسد چرا اسب حیوان نجیبی است؟ چرا در قفسِ هیچ کسی کرکس نیست؟ آدم هایی که سر برآورند و بپرسند و دقیق و محتاطانه و بدون چهارچوب های ذهنی موجود به جهان نگاه کنند و بپرسند و پاسخ بیابند. ما نیازمند تفکر هستیم و باید بیشتر به دنیای کلمات توجه کنیم و بپرسیم چرا عقب مانده ایم؟
اما ی پادکست گوش میکردم ک بیشتر کلمات عربی سرمنشا پارسی داره
مثلا رضوان رو یادمه که میگفت رَض بان بوده
رَض (حالا نوشتنشو بلد نیستم) به باغ انگور میگفتن که شباهتی به بهشت داره و رض بان، نگهبان باغ انگور یا نگهبان بهشت بوده
رضوان در زبان عربی از همین ریشه پارسی گرفته شده
و البته خیلی کلمات دیگه رو هم ایشون میگفتن