دیروز یه ساختمون رو بازدید کردم که سازنده هر طبقه رو به چار پنج نفر فروخته بود و فرار کرده بود. خانم مهندس ناظر پروژه هم از اساس به این پروژه سر نزده بود. تقریبا توی این ساختمون همه چیز نمایشی و مضحک بود. از لوله کشی دروغین برق تا بستن کامل سقف بدون هر گونه لوله ارتباطی. توی هر باکس هم از طرف هر لوله سیم کشی به طول نهایتا سی سانتی متری کرده بود که از هر قوطی پریز یا کلید سیمو میکشیدی نهایتا سی سانتی متر سیم دستتو می گرفت که طبیعتا راه به هیچ جایی نمی برد. سیم کشی اعلان حریقش با سیم معمولی بود (باید کابل نسوز باشه) . کارگاه نبود میدون جنگ بود. یه آپارتمان هفت هشت واحدی نگهبان مسلح داشت چون تقریبا هر روز با هجوم انبوه نفراتی مواجه بود که دنبال وارد شدن به یکی از واحد ها که به سه چار نفر دیگه فروخته شده بود ، بودن.
برق کارگاهی هم کاملا شبیه شبکه عصبی از سیم های سایز های مختلف و چند تکه بود که با چسب برق وصله و پینه شده بود.
از نظر دادگاه و در خیالات قاضی های پرونده های این چنینی ناظرین به صورت 24 ساعته در محل پروژه باید حضور داشته باشند و نقطه نقطه کار تحت کنترل داشته باشند. چه قبول داشته باشیم چه نه این وضعیت و انتظاریه که قانون از یه ناظر داره.
تنها دستاویز ما بازدید منظم و ارایه گزارشات منظم به شهرداری و صدور دستورات اجرایی به مجری قانونی هست و ابزار دیگه ای نداریم.
خانم مهندس قضیه ما اصلا در ایران نبود و مطمئنا حتی یک بازدید ازین پروژه نداشت و دستش خالیه از نظر قانونی.
من سخته برام درک قبول مسئولیت سنگین نظارت و گرفتن حق الزحمه (هر چند ناچیز) و انجام ندادن حتی یک بازدید از پروژه. برای من درک این حجم از بی خیالی و بی مسئولیتی واقعا سخته. این که شما حق الزحمه رو گرفتی و کلا از ایران رفتی و هیچ کسی رو هم برای انجام بازدید هات معرفی نکردی (گرچه غیر قانونیه ولی بهتر از بی عملی محضه) توی پروژه های این چنینی که پای قاضی، دادستان، شهرداری ، نظام مهندسی و کلی مالک بی ملک و مالباخته طرف هستی واقعا دردسر بزرگی داره و باید به تبعاتش سخت توجه کرد.
- ۰ نظر
- ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۲۳:۰۱