تجربه دوچرخه سواری
وقتی رسیدم خونه حیفم اومد توی هوای اردی بهشتی نرم رکاب زدن(دوچرخه سواری). ایرپادی که دو سه روزه خریده بودم رو زدم به گوشم و لباسمو عوض کردم و راه افتادم. حدود 6 کیلومتر بعد رسیدم به سه راهی طرقبه شاندیز. قبل انشعاب شاندیز چند تا درخت توت که توتای سفید و درشتش چشمک می زد نظرمو جلب کرد و گفتم چند تا توت بخورم. پامو روی جدول گذاشتم و سرمو بلند کردم که توت بخورم که هدست سمت چپ گوشم با صدای زیادی خورد زمین. این تازه شروع ماجرا بود. حدود دو سه متر جلوتر دوچرخه رو زدم روی جک و برگشتم که دنبال هدست بگردم. هر چی بیشتر نگاه می کردم کمتر چیزی به چشمم میومد بجز توت های ریخته شده روی زمین . چندین بار بالا پایین رفتم ندیدم که ندیدم این ایرپادو. بعد گفتم شاید به لاستیک ماشین چسبیده و ماشینه با خودش برده . ولی دیدم توی نرم افزار گوشی هدست سمت چپ هم درصد شارژشو نشون میده و خیالم راحت شد که هست. بعدش هی دور می شدم تا جایی که گمشده از برد گوشی خارج می شد و دیگه درصد شارژ نشون نمی داد. چندین بار رفتمو برگشتم ولی نمی دیدم . هدست سمت راست رو از همون ارتفاع انداختم زمین که ببینم چی میشه ولی طفلک هم زمین میخورد سر جاش می موند.دیگه مغزم به جایی قد نمی داد. 50 دقیقه می شد که اونجا داشتم می گشتم. گفتم یه استراحتی بدم. دو سه تا هلو با خودم اورده بودم. نشستم و شروع کردم به خوردن. و چند دقیقه به ماشینایی که با سرعت می گذشتن نگاه کردم و یه بار دیگه دور شدم تا اتصال بلوتوث قطع شد و و وقتی اتصال برقرار شد همونجا موندم . همونجایی که فکر نمی کردم رو رفتم سراغش، بالای جدول ،دقیقا همون جا بود . لای شمشادا.
همیشه وقتی یه دنبال یه چیزی می گردی و پیداش نمی کنی بهتره که بیخیالش بشی و یه نفسی تازه کنی. فاصله بگیری. این طوری راه جدیدی باز میشه معمولا و به نتیجه دلخواهت می رسی.
دریافت
عنوان: روسری
حجم: 8.47 مگابایت
23:33:10
دقیقا همینطوره! چه خوب این موضوع را گفتید، داشتم میخواندم با خودم گفتم چند دقیقه بیخیال بشو، دوباره بگردی پیدا میشه!