روزنوشت های شخصی من

چهل سالگی
سلام خوش آمدید

۳ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

این تعطیلاتی که دست داد (تعطیلات وسط شهریور ماه _دقیقا_بین 12 تا 16 شهریور) تصمیم به سفری ماجراجویانه و بدون برنامه گرفتم.خوب همیشه مقصد سفرهایمان شهر های شمالی کشور بوده که البته چون همیشه بندر ترکمن رو توی نقشه دیده بودم یه بار اصلا به مقصد بندر ترکمن شمال رفتیم. اما این بار مسیر رو از سمت نیشابور و شاهرود و دامغان به سمت قم تنظیم کردیم. وقتی به دامغان رسیدیم به سمت چشمه علی مسیر رو کج کردیم. واقعا منطقه زیبا و خوبی بود و ارزششو داره آدم یه سر بهش بزنه.بعد از چشمه علی مسیر رو به سمت قم ادامه دادیم و حدود یازده شب به قم رسیدیم . چون جایی رزرو نکرده بودیم و خیلی خیلی هم خسته بودم (چون همسرم توی جاده رانندگی نمی کنه) از اپ جاجیگا یه زیرزمین رزرو کردم.(تازه داشتم درکی از ازدحام مسافرینی که مثل من برای چهار روز تعطیلی برنامه سفر چیده بودند پیدا می کردم!) توی اپ یه عکس بود بعد میزبان بهم اعلام کرد اون جا که پره ولی یه جای دیگه میبرمت. اون زیر زمین اون شب برام 1150 آب خورد. صبحش که بیدار شدم چون محل زیرزمین نزدیک حرم بود خودمونو وسط یه عالمه سوئیت و مهمانپذیر پیدا کردم. با یه دور که زدم مهمانپذیر جدا رو پیدا کردم و با 600 تومن یه شب دیگه توی قم رو رزرو کردم.بعد از این که همسرم زیارت رفت و نهار خوردیم تصمیم گرفتیم به کاشان بریم که حدودا یک ساعت با قم فاصله داره. حمام فین اولین جایی بود که بهش میشد رسید که از دوران مدرسه برام دیدنش جالب شده بود. خانه طباطبایی و خانه بروجردی رو چون از 5 عصر گذشته بود بسته بودن و نشد بازدید کنیم.

به قم برگشتیم و سر راه به جمکران هم که خیلی شلوغ شده بود سر زدیم.علی یکی از دوستای خوب مجازیم بود که خیلی دوست داشتم ببینمش . علی رغم این که خیلی خسته ام بود حدود ده شب اومد دنبالم و با هم رفتیم مهر و ماه و واقعا خوش گذشت و خیلی حرف مشترک داشتیم که زدیم و یکی از نکات خوب سفرم بود.

شب قم خوابیدیم و صبح دوباره یه سر به اطراف حرم زدیم و حدود 12 ظهر به سمت چالوس حرکت کردیم.

جاده چالوس که خیلی هم ازش شنیده بودیم واقعا دیدن داشت و ازدحام جمعیت کم کم نمایان می شد تا به چالوس رسیدیم و وارد دریایی از ماشین ها شدیم! یک ساحل نزدیک رو در نشان جستجو کردم و از دریای ماشین ها خارج شدیم. مسیر رو به سمت ساری ادامه دادیم تا این که خستگی زیاد باعث شد تا در بابل سر از مهمانپذیر پاپلی که به شدت کثیف بود شب رو به صبح رسوندیم.

صبحونه رو در ساحل فرح آباد ساری خوردیم. یه نکته ای که هست اینه که خود ساحل اصلی فرح آباد نرفتیم و وارد جاده پلاژ ها شدیم و یه ساحل خیلی خلوت تر رو انتخاب کردیم که هزینه ورودی کمتری هم داشت.

حدود دوازده شب هم خونه رسیدیم.

اینم نقشه سفر!

نقشه سفر

برای من این سفر چندین تجربه داشت.

1- مهم ترین تجربه ای که داشت ازدحام بود! این که توی تعطیلاتی که پشت سر هم ردیف می شن فقط این موضوع به ذهن من نمی رسه که سفر کنم و احتمالا عده خیلی زیادی همینطوری فکر می کنن. اقامتگاه ها به شدت گرون میشن، پمپ بنزین ها و جاده ها هم شلوغ می شوند. پس بهتره در این مواقع یه جای نزدیک رو انتخاب کنم و راه دوری نرم و این که از مرخصی هام استفاده کنم و در زمانی مسافرت کنم که ازدحام نباشه.

2- اپلیکیشن های اقامتی مثل جاجیگا ، جاباما و بقیه به نظرم در زمان ازدحام خوب عمل نمی کنند و خیلی غیر معقول و گران به پای آدم در میان. بهتره در زمان های غیر پیک از این اپ ها استفاده بشه و حتی الامکان استفاده نشن و حضورا جا رزرو بشه.

3- بهتره به جای این که هفت روز هفت شهر رو بازدید کنیم بهتره یه شهر خوب رو انتخاب کنیم و هفت روز همون جا اقامت کرد.

دریافت
عنوان: خاطرات شمال
حجم: 7.75 مگابایت

09:58:25

  • ۱ نظر
  • ۲۷ شهریور ۰۳ ، ۰۹:۵۸
  • کامران

من ادم احساساتی ای هستم.شاید در مورد خیلی چیزای پیش و پا افتاده تحت تاثیر قرار بگیرم و اشک توی چشمام حلقه بزنه. مثلا همین دیروز بود که فیدو سگ اینستاگرامی محبوب ،مرد و من واقعا ناراحت شدم و شنیدن خبر ناراحت کننده دیگه این که یکی از همکارام پنج شنبه توی جاده ماشینش چپ کرده و منم با تماس تلفنی جویای احوالش شدم و برای سلامتیش دعا کردم. خبر بعدی مرگ محمد علی بهمنی بود که من با چند تا از شعر هاش زندگی کرده بودم.

از معروف ترین شعرهای محمد علی بهمنی که تبدیل به ترانه های محبوبی شده میشه به شعر های خرچنگ های مردابی ،بهار بهار،چه اتش ها ، پرده نشین و هوای حوا اشاره کرد. من خودم بی این که شاعرشو بدونم شعر چه آتش ها رو زیاد زمزمه کرده بودم و خرچنگ های مردابی که حبیب خونده که خیلی مشهوره.

یک ویدئویی از محمد علی بهمنی دیده بودم که توی اون حرفی می زد به این مضمون که من دوستت دارم را دوست دارم. یک چیزی توی مایه های" من عاشق عاشق شدنم" خانم هایده . این نیاز به دوست داشتن ورای کسی یا چیزی که دوست داشته می شود برای خیلی افراد وجود دارد که در بعضی شعر های ما نمود داشته است. من فکر می کنم مثلا کسی مثل آیدای شاملو شاید اصلا نکته خاصی نداشته و یک آدم کاملا معمولی بوده ولی این شدت میل نیاز به دوست داشتن شاملو بوده است که "مثل خون در رگ های من" شده است.میخام اینو بگم که دلیل شدت عشق شاملو رو نباید در معشوق شاملو جست بلکه نگاه زیبای شاملو منجر به این عشق پرشور شده است . چنان که وحشی بافقی می گه :

اگر در دیدهٔ مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی

تو کی دانی که لیلی چون نکویی است
کزو چشمت همین بر زلف و رویی است

من هم فکر می کنم که دوست داشتن و نیاز به اون یکی از جنبه های انسانیه و چه موجود از انسان به دوره کسی که کسی رو دوست نداره.جامی در هفت اورنگ کسی که درد عشق را درک نکرده باشه رو به خر تشبیه کرده است.

...برخاست ز جای ساده مردی
هرگز ز دلش نزاده دردی

کان کس منم ای ستوده دهر
کز عشق نبوده هرگزم بهر

خر گم شده را بخواند کای یار
اینک خر تو بیار افسار...

دوست داشتن خیلی حس خوبیه و دوست داشته شدن چه با شکوهه!

دریافت
عنوان: حس خوبیه
حجم: 10.1 مگابایت

11:02:42

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۰۳ ، ۱۱:۰۲
  • کامران

وقتی سخن از خیر و شر به میان می آید گاهی بحث مطلق یا نسبی بودن خیر و شر مطرح می شود. این موضع که آیا خیر در یک موقعیت مکانی و زمانی می تواند شر باشد یا عکس این موضوع. شر می تواند خیر باشد یا نه. شر مطلقا شر و خیر مطلقا خیر است. آیا قتل و جنایت همیشه بد و شر است یا دستگیری از نیازمندان و مستمندان همیشه خیر است؟ البته که همیشه پاسخ ما نمی تواند مانند پاسخ این سوال ها ساده و سرراست باشد.

جدا ازین بحث مساله دیگری که در مورد نیک و بد یا خیر و شر قضاوت ما را تحت تاثیر قرار می دهد سوگیری ناشی از دیدگاه های سیاسی یا مذهبی یا گروهی ماست. کتاب سوگیری تفرقه انگیز که اخیرا علی بندری و تیم بی پلاس به آن پرداخته اند به این موضوع می پردازد. (بقیه این مطلب تا محل مشخص شده، برداشت آزاد من از این اپیزود است و ممکن است شما با شنیدن این اپیزود برداشت متفاوتی از برداشت من داشته باشید)

خیر و شر با سوگیری گروهی (برای سادگی بیشتر سوگیری سیاسی یا مذهبی یا گروهی را من بعد گروهی می گویم) تغییر می کند.مثلا برای عده ای نمایشی از سرکوب عده ای توسط پلیس را نمایش می دهند و با این توضیح که این سرکوب جنبش دانشجویی طرفدار فلان جنبش متعالی است و ازآن ها احساس و نظرشان پرسیده می شود و برای گروهی همین تصاویر را با شرح سرکوب طرفداران فلان گروه یا گروهک تروریستی را نشان می دهند و از آن ها نیز احساس و نظرشان پرسیده می شود.

گرچه هر دو گروه شاهد صحنه های یکسانی هستند اما با توجه به سوگیری در خصوص موضوع برای یک اتفاق یکسان نظرات متفاوت و احساسات متمایزی تجربه می شوند.در مسائل سیاسی در یک جامعه کاملا دو قطبی این موضوع نمود بیشتری دارد. هر گروه خود را کاملا محق و به حق می داند و معمولا دیالوگی شکل نمی گیرد مگر این که این دیالوگ به تنش بیانجامد. مثلا صحبت دو گروه طرفتار محیط زیست و گروه های پشتیبان تولید و صنعتی سازی معمولا نمی تواند خالی از تنش باشد.

(ختم لپ کلام اپیزود پادکست)

این که ما از کدام منظر به قضیه ای نگاه کنیم به شدت روی قضاوت ما تاثیر گذار است. مثلا از دید جامعه امروزی ما نگاه به وقایعی که در سال 57 منجر به تغییر رژیم در ایران شد به دو دیدگاه کاملا متمایز شورش 57 و یا انقلاب شکوهمند اسلامی تقسیم می شود. این موضوع حد وسطی ندارد و واقعا در این خصوص بین طرفتاران هر نظریه امکان برقرار شدن دیالوگ واقعا وجود ندارد.شاید خیلی از طرفتاران این نظریه و سایر نظریه های ناشی از سوگیری ها دلیل خاصی هم برای نظریه خود نداشته باشند ولی صرف جبهه ای که در آن عضو هستند، جهت گیری آن ها تعیین و تبیین می کند.

هر کدام از طرفین از خود می پرسند طرف مقابل چطوری متوجه قضیه ای که به این روشنی خیر و شر در آن واضح هستند نمی شود!

از نگاه من به هر دو طرف قضیه این موضوع کاملا نمایان است که هیچ گونه اخلاق و روش و منشی در میان نیست و طرفین این منازعه به صورت اغراق شده ای همان روش هایی را دارند که آن را در دیگری تقبیح می کنند.

از حد تصور و درک و تحلیل من خارج است که مرز اخلاق در این منازعات چیست ولی فکر می کنم واقعا نباید اینطور بشود و باشد.

به قول شاعر حتی رسم دشمنی رو هیچ کسی یادمون نداده.

دریافت
عنوان: دیوار
حجم: 10.1 مگابایت
00:00:52

  • ۰ نظر
  • ۰۴ شهریور ۰۳ ، ۰۰:۰۰
  • کامران
روزنوشت های شخصی من
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب