روزنوشت های شخصی من

چهل سالگی
سلام خوش آمدید

۶ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

در سیستم های توتالیر به دلیل این که دایره اصحاب قدرت به مرور کوچک و کوچک تر می شود(چون روز به روز از افراد مورد وثوق سیستم کم می شود) ناگزیر کم کم صاحب منصبان نالایق تر و ضعیف تری در صدر قرار می گیرند و به مرور ضعف سیستم بیشتر و بیشتر خود نمایی می کند.

سیستم های چالاک و چابک و توانمند که بر مبنای احزاب و گروه های متنوع پایه ریزی شده اند و این تکثر باعث رشد و مانع فساد می شود.در مقابل سیستم توتالیر میل عجیبی به یک دست شدن دارد.

این گونه است که معمولا سیستم های توتالیر نه تنها روزانه با بحران های ناشی از سومدیریت مواجه است بلکه خود به یک کانون بحران زایی تبدیل می شود.

معمولا پروپاگاندا وتبلیغات سیاسی و نمایشی راه حل خوبی برای این گونه سیستم هاست. مساله حل مشکل و پاسخگویی در مقابل ریشه بحران ها نیست.حتی حذف مشکل و بحران هم نیست. فقط نمایش ندادن آن است. مثل گرد و خاکی نیست که شما به زیر فرش هدایت می کنید نیست. مثل این است که شما تصویر بدتری از گرد و خاک خانه همسایه به اهل خانه نشان بدهید و ازین که وضعیت شما نسبت به همسایه بهتر است به خود ببالید. این جاست که آن گرد و خاک نه تنها دیگر مشکلی به حساب نمی آید بلکه مایه مباهات هم هست!

پروپاگاندا زیبا سازی و توجیه ناتوانی یک سیستم فشل است. سیستمی که ناتوان از هرگونه حل بحران به زیبا سازی و توجیه بحران های خلق شده می پردازد. صدای این تبلیغات با یک کلید واژه آن ها هم ... بلند می شود.

دروغ پردازی و دروغ گویی به حدی که دیگر حقیقت گم شود از مشخصات این سیستم هاست.اینقدر دروغ پراکنی می شود که حقیقت زیر انبوه دروغ ها دفن می شود.

یکی دیگر از ابزار های این گونه تبلیغات، جا به جا کردن جای مقصر و مسئول است. در سیستم های توتالیر حق پرسش گری از مردم نادیده گرفته می شود و مطالبه گری از سوی مسئولین نالایق صورت می گیرد. هر ناتوانی و ضعف و بحرانی به دلیل رفتار اشتباه مردم اعلام می شود و این مردم هستند که در جایگاه متهم قرار می گیرند. اگر کشوری به دلیل صادرات گسترده و  مجوزهای مصارف غیر معقول برای استخراج رمز ارزها و سرکوب سیستم تولید برق با قیمت های فرمایشی دچار بحران کمبود برق می شود و صنایع با قطعی برق مکرر دچار مشکل می شوند این مردم هستند که مقصر جلوه داده می شوند و رسانه ها اعلام می کنند سرانه مصرف برق در کشور نسبت به سایر کشور های دنیا بسیار بالاست. در حالی که در واقعیت جز کم مصرف ترین مردم دنیا هستند.

در یک سیستم چابک همان گونه که تعریف آن رفت، پاسخگویی از سوی دولت است و آمار و ارقام مبنای تصمیم گیری ها و پاسخ گویی هاست ولی سیستم توتالیر آمار ها و ارقام در هر سطحی نامعتبر و بی ارزش است و آمار ها نتیجه فرآیند تولیدی است نه برآیند و نشانه ای از وضعیت موجود.

در مورد بی ارزش کردن کلمات در این سیستم ها قبلا نوشته ام.

دریافت
عنوان: ای ساربان
حجم: 3.64 مگابایت
10:25:36
  • ۱ نظر
  • ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۱۰:۲۵
  • کامران

این روزها دارم کتاب یا سریال صوتی آخرین دکه تا تهران را می شنوم. برگشتم دوباره "تهران فصل پیاده روی های طولانی" رو دوباره و کامل گوش کردم.نسخه جدید فیدیبو یه باگی که داره اینه یهو وسط پخش فایل صوتی ، صدا قطع میشه و باید اپ رو کامل ببندی و دوباره باز کنی و من خیلی بی حوصله ترم تا این که بخام زنگ بزنم و پشت خط منتظر بمونم تا این که این موضوع رو بهشون اطلاع بدم و اونا هیچ کاری نکنن.

"آخرین دکه تا تهران" روایت دو تا قتله که در تهران رخ می ده و  کارآگاه نقیبی که توسط مهام میقانی خلق شده و قبلا توی داستان "در سید خندان کسی را نمی کشند" _ من این کتاب رو نخوندم هنوز و نمی دونم اقای میقانی از کارآگاه نقیبی توی کتاب دیگه ای استفاده کرده یا نه_ هم بود مسئول بررسی یکی از این پرونده ها میشه...

جدا از این که مهارت اقای میقانی توی نویسندگی رو می پسندم در خصوص خلق شخصیت کاراگاه نقیبی یک نکته توجه منو جلب کرد که کاراگاه نقیبی مثل بقیه شخصیت های توی این ژانر یه آدم کاملا عادیه. نه نبوغ خاصی داره نه مثل پوآرو و مارپل و شرلوک هلمز ابر انسانه. یه آدم کاملا خاکستری. دغدغه های مردم عادی رو داره. سیگار می کشه . روابط عاطفی شکست خورده ای داره و توی این پرونده هم روی تخت سردخونه با دوس دختر سابقش مواجه میشه .

یک نکته ای که هست همینه. باید بپذیریم که ادم ها خاکستری اند. نگاه مطلق سیاه و سفید به هر کسی، رفتن به چاهی است که اشتباهات مکرر و تجربه های ناخوشایند را به همراه خواهد داشت. این که یک دارنده برنز المپیک یک دفعه توقع تحصیل در رشته پزشکی پیدا می کنه هم از این قاعده مستثنی نیست. یه نفر می تونه در یک جنبه در بالاترین حالت ممکن قرار بگیره و در جنبه ای دیگه خیلی خیلی بد عمل کنه یا توقع نابجا و اشتباهی داشته باشه.

جدا از این که یک قهرمان واقعا ارزشمنده و باید توی کشور خودش به آرزوهای معقولش برسه. باید امکانات در اختیارش قرار بگیره و برای هر چی بیشتر موفق شدنش سرمایه گذاری بشه . این موضوع که یک قهرمان ورزشی چطوری به این فکر رسیده هم قابل توجه عه. از یک طرف می دونیم با اینکه دانشگاه تهران سالانه ظرفیت 300 نفر در رشته های پزشکی رو داره ولی شما با رتبه دو رقمی هم تقریبا محاله پزشکی تهران قبول بشی نتیجه همین سیاست غلط و ظالمانه سهمیه هاست که پخمگان را در جایگاه نخبگان قرار می ده و  در نتیجه یک نفر که نخبه ورزشی به حساب میاد به این فکر کنه وقتی این همه پخمه میرن دانشگاه تهران پزشکی می خونن چرا من نتونم برم؟ واقعا ازین دیدگاه میشه حق رو بهش داد.

از سوی دیگه بسیاری مدال اوران و قهرمانان ورزشی از حداقل امکانات محروم هستند و بسیاری برای امرار معاش به دستفروشی یا کار بنایی دست می زنن و چه بسیار ورزشکارانی که برای حضور در رقابت های جهانی ناگزیر به هزینه شخصی می شوند و  حکومت  هزینه های این ورزشکاران را پرداخت نمی کند.

به هر حال در یک سیستم فشل و ظالمانه انتظار این که چیزی سر جای خودش باشد و برابری وجود داشته باشد اشتباه و غلط است.

دریافت
عنوان: برای من
حجم: 8.09 مگابایت

11:33:09

  • ۱ نظر
  • ۲۹ مرداد ۰۳ ، ۱۱:۳۳
  • کامران

من فکر می کنم این توانایی که می توانیم فراموش کنیم و برای آن نیاز به تصمیم خاصی هم نداریم توانایی خوبی است. وقتی سن بالاتر می رود و تازه وارد چهل سالگی شده باشی در خیابان،در اداره ها،هنگام خرید، توی استخر و طبیعت و پارک آدم هایی را می بینی که آشنا هستند ولی هر چی به ذهنت فشار می آوری نمی شناسیشان. سی سالگی حوصله و دل و دماغ داشتم و می رفتم سراغشان باب صحبت را باز می کردم و کم کم از کم و کیف آشنایی مان پرده بر می داشتم . یکی حریف مدرسه ، یکی  همکار سابق در فلان جا و دیگری هم بازی یا هم قدم کوه یا فلان سالن . جذابیت هم داشت . الان نه دیگر. کمتر کسی که آشنا باشد سراغش می روم و تمایلی دارم که به یاد بیاورم کی و کجا آشنایی داشته ایم. چه اهمیتی دارد؟ میگذارم و می گذرم.

به قول سید مهدی موسوی عزیز که میگه : بهترین هدیه واقعا فراموشی است.پیاده روی

این دو سه روز سریال صوتی "تهران فصل پیاده روی های طولانی" را می شنوم. مهام میقانی به خوبی ماجرای شش نفر را از شش دنیای متفاوت با زندگی های مجزا روایت می کند که در یک مهمانی تولد با یک دیگر ملاقات می کنند. کل ماجرا در شش قسمت اتفاق می افتد و در هر قسمت یکی از آن ادم ها روایت خودشان از زندگی شان را می گویند. نکته خاص این کتاب صوتی نقشه راهی است که برای پیاده روی در هر قسمت ارایه می شود که خط سیر آن قسمت را نشان می دهد و می شود مرز خیال و واقعیت، مرز داستان و خیابان را قدم زد و دید.

مهام میقانی به خوبی و شیوه ای شیوا و ساده و صمیمی این ماجرا که خوب چفت و بست دارد و اتفاقاتش بر بستر اتفاقات واقعی سوار است روایت می کند. مثل ماجرای سیل چهار مرداد شصت و شش یا ماجرای اعتراضات مشهد در سال 71 .

روایت میقانی از سال های جنگ کاملا متفاوت از هر چه خوانده ایم و دیده ایم و شنیده ایم است و نشان می دهد که در سال های جنگ هم زندگی چگونه جریان داشته است.

من دو سه سال است که از فیدیبو اشتراک فیدی پلاس را خریده ام و قبلا جز در مورد مطالعه کتاب "شوروی ضد شوروی" استفاده خاصی از آن نکرده بودم و چقدر خوب که فیدیبو این سریال را هم در فیدی پلاس در دسترس قرار داده که به نظرم جای تشکر دارد. من امروز بخش پنجم را می خوام گوش کنم و بخش ششم هنوز منتشر نشده است.

برای من که به صدای آرمان سلطان زاده و یا علی و رضا عمرانی عادت کرده ام، صدای خوب و ارایه مسلط و عالی نویسنده هم از نکات خوب بود.

دریافت
عنوان: نمیدونی
حجم: 4.24 مگابایت
11:59:31

  • ۱ نظر
  • ۱۷ مرداد ۰۳ ، ۱۱:۵۹
  • کامران

اتاق افسراندو سه روز گذشته مشغول خوندن (شنیدن) کتاب اتاق افسران بودم. من این کتاب رو به صورت صوتی و از فیدیبو خریداری کرده بودم.

در پشت جلد این کتاب می خوانیم:

جنگ یک کلمه بیشتر نیست، اما درد و رنج ها و فاجعه هایش در جهانی نمی گنجد؛ حتا اگر جهان گیر نباشد. برای پی بردن به نتایجش لزومی ندارد وارد صحنه های گسترده و کشتارها و ویرانی های عظیم آن شویم. دیدن حتا یک نفر از کسانی که در هر جنگی شرکت داشته اند و یم یا چند عضو صورتش را از دست داده، بینی، فک ، گونه، چانه  و ... کافی است پی ببریم انسانی سالم و عادی به صورت چه هیولایی می تواند درآید.

مارک دوگن به زیبایی ماجرای افسر جوانی به نام آدرین را روایت می کند که برای شناسایی یک عملیات وارد منطقه ای می شود و همان روز های اول جنگ جهانی ، در اثر انفجار بخشی از صورت خود را از دست می دهد. بعد از دو روز از منطقه نجات پیدا می کند و سپس به بیمارستانی در پاریس منتقل می شود که با انبوهی از مصدومان و آسیب دیدگان عملیات جنگی مواجه است و نگرانی ازین که مورفین به اندازه کافی برای همه مجروحین نباشد در جای جای این ماجرا ذهن خواننده را درگیر می کند. افسر جوان در طبقه بالایی ساختمان بیمارستان  و در قسمت آسیب دیدگان صورت بستری است. او مدتی حدودا 5 ساله را در بیمارستان و در این اتاق سپری می کند تا بهبودی نسبی را بعد از 18 عمل جراحی به دست بیاورد. گرچه با توجه به آسیب به فک و دهان قادر به تلفظ بعضی حروف (مثل خ)نیست.

بعد از مرخص شدن از بیمارستان تازه مشکلات شروع می شود. دیگر محل کار اورا نمی خواهد و سرایدار ساختمان محل اقامت او را نمی شناسد و دیگر رد و اثر از دوست دخترش نیست. کسی که شب آخر قبل از اعزام به جبهه با او به رختخواب رفته و صبح هنگام وقت عزیمت خواب است و با نوشتن خداحافظی روی کاغذ با او خداحافظی می کند.وقت به خونه برگشتن برای او پیدا کردن رد و اثری از محبوبش است و چه غم انگیز است که هیچ رد و اثری نیست.در این میانه تماس نخست وزیر با او و اعلام این که فرانسه نشان لژیون دونور را به او می خواهد اعطا کند موجی از شادی برای او و خانواده اش فراهم می کند.

کل این کتاب ده فصل دارد و من الان انتهای فصل هفتم هستم.

روایت بسیار بسیار تلخ و تکان دهنده و در عین حال جذاب و پر کشش .کل کتاب 147 صفحه بیشتر نیست و می شود یکی دو روزه اونو خوند و مثل من از خوندنش حظ کرد.

دریافت
عنوان: دوباره باز خواهم گشت
حجم: 3.68 مگابایت

14:29:07

  • ۰ نظر
  • ۱۴ مرداد ۰۳ ، ۱۴:۲۹
  • کامران

همه ما در زندگی مرتکب اشتباهاتی شده و می شویم. بعضی اشتباهات کوچک و بعضی دیگر بزرگ هستند؛ به گونه ای که وقتی مشغول کاری هستیم  و بی مقدمه یادشون میوفتیم لب می گزیم و پشت دستمون می زنیم که وای چه اشتباهی بود.اشتباهات جزیی جداناپذیر از زندگی ما هستند و به نظر من این پیروزی ها نیست که منیت ما را می سازند بلکه سهم اشتباهات و درس هایی که ازین اشتباهات می گیریم از شخصیت ما سهم بزرگتری است.

یکی از نکاتی که در مدرسه به غلط آموزش داده می شود بد جلوه دادن اشتباهات و خط کشیدن روی اشتباهات است. این که طوری جلوه بدهیم که اشتباه کردن کار بدی است و این طور القا کنیم که نباید طوری عمل کرد که منجر به اشتباه شود که کسر نمره به همراه دارد و  اینطوری خلاقیت را در دانش آموز خواهیم کشت و در آینده نسلی محتاط و بدون عمل تولید خواهد شد.

من ثمره همه اشتباهاتم هستم و این که الان هستم برآیند همه این اشتباهات و تصمیمات و اقدامات درستم است و من بدون این اشتباهات هویت و تجربه و درک الان را نداشته ام.

از چشم اندازی دیگر چه کسی درست و غلط را تعیین می کند؟ چه کسی اشتباه را تعریف می کند؟

من فکر می کنم اشتباه کردن ها کلید بسیاری از دانش ها هستند و ما باید جرات اشتباه کردن به خودمون بدیم.

یک نکته دیگه هم که به نظرم خیلی مهمه اینه که وقتی می بینیم کسی داره اشتباهی میکنه یا تصمیم گرفته کار اشتباهی بکنه، به نظر ما البته، نهایتا یه بار بهش بگیم به نظرم این کار اشتباهه به این دلیل . دیگه بعدش پیگیری نمیخاد. تجربه من نشون داده که ادما اشتباهاتشونو انجام میدن حتی کسی بهشون بگه و ازون بالاتر حتی خودشون بدونن کاری که می کنن اشتباهه.

شوپنهاور معتقده که تغییر از بیرون نیست و فقط تغییر از درون و صرفا با تصمیم خود فرد صورت می گیره.

دریافت
عنوان: نمیخام صبر کنم
حجم: 6.01 مگابایت

14:52:17

  • ۰ نظر
  • ۰۶ مرداد ۰۳ ، ۱۴:۵۲
  • کامران

توی این هفته کتاب هنر همیشه بر حق بودن و کتاب جهان و تاملات فیلسوف (هر دو از شوپنهاور) رو به صورت فیزیکی از ایران کتاب خریدم. کتاب هنر همیشه بر حق بودن کتاب زیاد سنگینی نبود و شامل 38 نکته و راهکار می شد بیشتر برای وقتایی توی یه جدل هستی و هدفت پیدا کردن حقیقت نیست و میخای صرف نظر از حق یا نا حق بودن موضع ات توی بحث برنده بشی. نکات جالبی بود که شاید بعضیاشو توی زندگی مون یا توی تلوزون ج.ا به صورت روزمره می شد دید. برای من خوندنش دو ساعت بیشتر زمان نبرد.خوندن این کتاب اگر به این منظور نباشه که بخای حق رو نا حق کنی لااقل میشه با دونستن این نکات توی بحث اسیر این دام ها نشد.

یکی از نکات مهم این کتاب که به نظرم بیشتر توی ذهنم پررنگ شده اینه که میگه هر وقت توی بحث می بینی وقتی دست روی یه موضوعی میزاری طرفت عصبانی میشه یا میخاد طفره بره ، حتی اگه دلیلشو نمیدونی روی همون موضوع بیشتر تمرکز کن. شاید تو ندونی ولی طرفت خودش خوب میدونه دست روی نقطه ضعفش گذاشتی یا داری به نقطه ضعفش نزدیک میشی. یکی دیگه از نکاتش این بود که میگفت هر وقت دیدی توی مخمصه افتادی سعی کن طرفتو عصبانی کنی اینطوری رشته کلام و ریشه منطقش از دستش در میره و تو بهتر می تونی مسلط بشی به بحث (بیشتر جدل).

کتاب صوتی من پیش از تو رو دارم از فیدیبو می شنوم.ماجرای یکنواخت و کم کششیه و امیدوارم توی ده فصل باقی مونده راضی ازش بیرون بیام.ماجرای دختریه که پرستاری یک مرد توانخواه رو که ضایعه نخاعی شده رو به عهده می گیره و در فراز و  فرود های ملایمی دلبسته هم دیگه میشن. منو هنوز نگرفته این ماجرا ولی گوشه گوشه کتاب پر از جملات پر مغز و ارزشمنده. در مورد گوینده بخش بزرگی از کتاب که خانم پاک ذات هستن به نظرم میاد که باید بگم لحنی که برای این کتاب خوندن انتخاب کردن چندان مناسب نیس یا من حسم اینطوریه.

در مورد کتاب جهان و تاملات فیلسوف که شامل چند مقاله از شوپنهاوره که من صفحه اول و دوم بخش اول رو بارها و بارها خوندم و فکر می کنم باید این کتاب رو با توجه و تمرکز زیادی بخونم. ترجمه این کتاب ها کار سختیه که به نظرم زوده بگم ترجمه زیاد واضح نیست ولی فک کنم همینطوری باشه.

مساله دیگه ای که این روز ها اتفاق می افته اینه که یهو یه جرقه به ذهنم میزنم که اینجا بیام در موردش صحبت کنم ولی فراموش می کنم میخاستم در چه موردی حرف بزنم. باید یه قلم و کاغذ دم دستم باشه این جرقه ها رو از یاد نبرم.

خبر مرگ بایدن رو الان شنیدم و فارغ از صحیح یا غلط بودنش با اتفاق و احساسم در مورد نمونه داخلیش میبینم چیز کاملا متفاوتی رو دارم تجربه می کنم.

دریافت
عنوان: مرداب
حجم: 8.28 مگابایت

15:53:31

  • ۰ نظر
  • ۰۲ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۵۳
  • کامران